کد مطلب:234116 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

مناظره آن حضرت در عدم شایستگی غاصبان خلافت ائمه
روایت شده كه گروهی برای مناظره با آن حضرت در امر امامت دعوت شدند، ایشان یحیی بن ضحاك سمرقندی را انتخاب كردند، امام فرمود: ای یحیی سؤال كن، یحیی گفت: ای پسر رسول خدا شما سؤال كنید تا مرا بدان شرافت دهید. امام فرمود: ای یحیی چه می گوئی در حق كسی كه ادعایی را در مورد خود مطرح ساخت وراستگویان را تكذیب كرد، آیا او در گفتارش راستگو ودر دینش محق است یا دروغگوست، از پاسخ بازماند.

مأمون گفت: ای یحیی پاسخ ده، گفت: ای أمیر المؤمنین از پاسخ باز ماندم، مأمون رو به امام كرد وگفت: این مسأله كه یحیی در پاسخش ماند را پاسخ گو، فرمود: اگر یحیی می پندارد كه راستگویان را تصدیق كرده، پس كسی كه به ناتوانی خود گواهی دهد شایستگی امامت ندارد، او بر بالای منبر پیامبر گفت: سرپرستی شما را به عهده گرفتم ولی بهتر از شما نیستم، در حالیكه فرمانروا از رعایا بهتر است. واگر یحیی گمان می كند كه او راستگویان را تصدیق كرده، پس كسی كه بر بالای منبر پیامبر بر علیه خود اعتراف كرد وگفت: من شیطانی دارم كه بر من عارض می شود، شایستگی امام بودن را ندارد، زیرا در امام شیطان وجود ندارد. واگر یحیی گمان می كند كه او راستگویان را تصدیق كرده، پس كسی كه بر علیه دوستش اقرار كرده وگوید: امامت ابی بكر امری ناگهانی بود، خداوند شر آنرا زائل سازد، هر كه همانند او ادعا كرد را به قتل رسانید، شایستگی امامت را ندارد. مأمون فریاد زد ومردم پراكنده شدند، آنگاه نظر به بنی هاشم كرد و گفت: نگفتم با او بحث نكنید وبر علیه او اقدام ننمائید، واین گروه علمشان از پیامبرشان است.



[ صفحه 313]